ضرب المثلهای ایلامیان
(برگرفته از کتابی با همین عنوان از آقای علی محمد سهراب نژاد)
ضرب المثل: |
مار ههی مووری بخوهیگهت
|
ترجمه: |
ای مار مورچه تو را بخورد
|
توضیح: |
به طعن و تعریض در نکوهش کسی گویند که ضعیف و ناتوان اما به مقابله زورمندان برخیزد
|
ضرب المثل: |
ماست بون و کهمچه بزهن
|
ترجمه: |
ماست را ببین و قاشق بزن
|
توضیح: |
پیش اندیشی و تدبیر درست
|
ضرب المثل: |
ماست مالیی کرد
|
ترجمه: |
ماست مالیاش کردن
|
توضیح: |
ظاهر سازی کردن
|
ضرب المثل: |
مال برا بهش نهکریاگه
|
ترجمه: |
دارایی برادران بخش ناپذیر است
|
توضیح: |
اموالشان یکی است
|
ضرب المثل: |
مال بریاگ ده برای خوهیشی شهک کهی
|
ترجمه: |
مال باخته به برادر خودش هم مظنون است
|
توضیح: |
نباید از پرس و جوی مال باخته ناراحت شد
|
ضرب المثل: |
مال بریاگ ئوشی یا عهلی، دز ئوشی یا عهلی
|
ترجمه: |
مال باخته گوید یا علی، دزد هم می گوید یا علی
|
توضیح: |
هر کسی به امیدی
|
ضرب المثل: |
مال خوهی وهی بفروش
|
ترجمه: |
مالش را به خودش بفروش
|
توضیح: |
کنایه از آدمهای دیر فهم، نادان و ساده دل
|
ضرب المثل: |
مال گهن وه ریش خاونی
|
ترجمه: |
مال بد به ریش صاحبش
|
توضیح: |
نظیر: مال بد بیخ ریش صاحبش
|
ضرب المثل: |
مال مهردم و دل بیرهحم
|
ترجمه: |
مال مردم و دل بی رحم
|
توضیح: |
در استفاده از اموال دیگران بی انصاف بودن
|
ضرب المثل: |
مال نهخوهرم ئهرا بخوهرم
|
ترجمه: |
ثروت بخیلان برای میراث خواران باقی می ماند و آن را می خورند
|
توضیح: |
در تعریض به ممسک و بخیلی گفته می شود که می رود و باز ماندگان و دیگرن آنچه بر جای نهاده صرف عیش و عشرت می کنند
|