ضرب المثلهای ایلامیان
(برگرفته از کتابی با همین عنوان از آقای علی محمد سهراب نژاد)
ضرب المثل: |
نادانی کوچگی خهی ده چای سهد دانا نیهرار یگهی
|
ترجمه: |
نادانی سنگی در چاه می اندازد، صد دانا آن را بیرون نمی آورد
|
توضیح: |
گاهی از شخص نادان عملی سر می زند که ترمیم و جبران آن از عهدهی چندین نفر دانا هم بر نمی آید
|
ضرب المثل: |
نازت دیرم زوورت نهیرم
|
ترجمه: |
ناز کردنت را تحمل می کنم اما زورگویت نه
|
توضیح: |
احترام خود را حفظ کردن
|
ضرب المثل: |
نازکی کار و کولفتی نان
|
ترجمه: |
نازکی کار و کلفتی نان را گرفتن
|
توضیح: |
به افراد تنبل و تن پروری می گویند که همیشه منافع و آسایش خود را در نظر می گیرند
|
ضرب المثل: |
نام گهپ و شار ویران
|
ترجمه: |
نام بزرگ و شهر ویران
|
توضیح: |
نظیر : نامش کلان و دهش ویران
|
ضرب المثل: |
نام گورگ بهیت حازره
|
ترجمه: |
اسم گرگ را ببری حاضر می شود
|
توضیح: |
نظیر: حلال زاده را نام می برید حاضر می شود
|
ضرب المثل: |
نان خوهر سفره در
|
ترجمه: |
نان خور سفره پاره کن
|
توضیح: |
سفله و نمک نشناس
|
ضرب المثل: |
نان خوره من و گالوان جافر
|
ترجمه: |
نان خورمن و گاو چران جعفر
|
توضیح: |
نظیر: نان ما را می خورد و حلیم حاج عباس را به هم می زند
|
ضرب المثل: |
نان مهردان وه قهرتان
|
ترجمه: |
نان مرد به قرض
|
توضیح: |
نظیر: هر رفتنی آمدنی دارد و این که باید به جبران مهمان دادن دیگران کوشید
|
ضرب المثل: |
نان وه تیوله نه وه سیول
|
ترجمه: |
نان به پیشانی (قسمت) است نه به سیبل
|
توضیح: |
هر کس روزی سرنوشت خود را می خورد به قد و قیافه نیست
|
ضرب المثل: |
نان وه سهگ بیه نه وه سفله
|
ترجمه: |
نان را به سگ بده به آدم سفاه نده
|
توضیح: |
بی توجهی به افراد نمک نشناس
|