پاسداری از زبان کردی؛ گفتگو با ظاهر سارایی
موسی امیدی mosaomidi_kord@yahoo.com
ظاهر سارایی
· برای شروع بفرمایید اصولاً زبان کردی رایج در ایلام چه جایگاهی در بین دیگر زبان های کردی دارد؟
واقعیت آن است که به دلیل گسترگی و تنوع بسیار در زبان کردی ، کردها عمدتاً به چهار شاخه ی متفاوت و مشخص حرف می زنند . کردهای ترکیه و قسمتی ازکردهای عراق به کردی کرمانجی تکلم می کنند . بخش بیشتر کردهای عراق و قسمت عمده ای از کردهای ایران به کردی سورانی سخن می گویند و این کردها در استان های کردستان و قسمت هایی از آذربایجان غربی و کرمانشاه زندگی می کنند . در منطقه ی اورامانات کردی اورامی یا هورامی رواج دارد که البته در مقایسه با دیگر کردها جمعیت انبوهی را تشکیل نمی دهند . و نهایتاً قسمت دیگر کردها ، کردهای جنوبی هستند که در قسمت های عمده ای از ایلام ، کرمانشاه ،و مناطقی از عراق همچون بدره و مندلی و خانقین و محلاتی از بغداد زندگی می کنند و می باید جمعیت لک نشین ایلام و لرستان و کرمانشاه و سایر استان های غربی را به این شاخه از کردها افزود .
· چرا می گویند « کردهای جنوبی» ؟
راستش این اصطلاح دقیقی نیست ، از سر ناچاری است و تا یافتن و پذیرش اصطلاح دقیقتر همین ترکیب، بد نیست . در زمان ها و مکان های مختلف، این زبان از کردی ، نام های مختلف داشته است . در اعصار گذشته زبان و مخصوصاً زبان معیار شعری آن « گورانی » نام داشته است که این واژه به معنای « ترانه و تصنیف » در نزد ما آشناست . طوایف کلهر ساکن در ایوان و اسلام آباد وگیلان غرب این زبان را کلهری می نامند که البته کسانی چون بدلیسی و دیگران نیز به این نام اشاره کرده اند . در عراق این زبان به نام « کردی فیلی » معروف است و آن هم ماجرایی دارد . کردهای مهاجر ایلامی ساکن در عراق مخصوصا ً بغداد خود را کرد فیلی معرفی می کردند یعنی کردهایی که زیر فرمان والیان موسوم به « فیلی » اداره می شوند . این نام به دلیل نقش و نفوذی که کردهای شیعه مذهب عراق در معادلات سیاسی و فرهنگی عراق داشتند رایج شد و گسترش عامی در عراق و جهان ،خاصه اروپا یافت . به گونه ای که درخارج از ایران کردهای جنوبی رابیشتر به نام کردهای فیلی می شناسند . طوایفی از گوران ها در استان کرمانشاه زندگی می کنند که خود را زبان خود را گورانی می خوانند و منظورشان همین کردی جنوبی است . لک ها هم که خود را« قوم لک » می نامند . در سال های اخیر تلاش هایی در جهت جا انداختن کردی کلهری به جای کردی جنوبی صورت گرفته است که البته چندان با کامیابی همراه نبوده است . زیرا این یک اسم طایفه ای است و دیگر کردهای جنوبی مانند فیلی های عراق ، و ایران که عمده ی شهروندان ایلامی و طوایف بزرگ آن را تشکیل می دهند به آسانی این نام را نمی پذیرند و تا آن جا که شنیده ام کرمانشاهی ها هم با این اسم مشکل دارند . راه برون رفت از این مشکل آن است که به اسم عام تری بیندیشیم که ما کوشیده ایم اصطلاح « کردی جنوبی » را بیشتر به کاربگیریم که همه ی مناطق کردنشین را شامل شود و البته تا حدود زیادی هم این نام پذیرش یافته است . با این وصف فکر می کنم بتوان به نام دقیق تری دست یافت که جامع و مانع باشد . مثلا ً همین اصطلا ح کردی جنوبی به دلیل مقید بودن به جهت جغرافیایی تا حدی جامع نیست ؛ تکلیف اهالی بیجار و قروه و کردهای ساکن درحاشیه ی دریای خزر و جاهای دیگر چیست ؟ دراین جا می خواهم یک پیشنهاد بکنم گرچه می دانم که مخالفت هایی را هم ممکن است در پی داشته باشد و آن پیشنهاد « کردی گورانی » به جای همه ی نام گذاری های پیشین است .
· کردی جنوبی ، چه پیشینه ی تاریخی و فرهنگی ای دارد؟
کردی جنوبی ، با نام کردی گورانی، قدمتی شاید کمی کهن تر از زبان و ادبیات فارسی دری یا فارسی نو دارد . منطقه ی غرب ایران به ویژه نواحی ایلام و کرمانشاه و اورامانات در طول تاریخ پایگاه و پناهگاه نحله ها و فرقه هایی بوده اند که گرایش های متفاوت دینی و مذهبی با قرائت رسمی حاکم بر ایران داشته اند . مهرپرستان و زنادقه ومزدکیان و خرم دینان وپس از آن یارسان اهل حق در این منطقه بوده اند و در پناه کوه های سرکش زاگرس ازتعرض و تعقیب اربابان قدرت و سلطه در امان مانده اند . و اتفاقاً استان های ایلام ومناطقی از کرمانشاه ولرستان پناهگاه فرقه هایی از شیعیان بوده اند که بعدها در جریان به قدرت رسیدن سلسله ی صفویه نقش بارزشان در لشکرکشی های شاه اسماعیل محرز است و استاد سلطانی در کتاب « قیام علویان زاگرس » این نکته را به روشنی توضیح داده است . گفتم که مناطق غربی پناهگاه دگراندیشان مذهبی بوده است و از این جهت رد پای اکثر آیین های کهن را در باورهای این منطقه می توان یافت . زبان اکثر این دگراندیشان مذهبی دست کم تا قرن های دوم وسوم هجری قمری همین کردی جنوبی بوده است که به نام گورانی در متون معروف است . بزرگان یارسان تأملات مذهبی و عرفانی خود در قالب مثنوی های ده هجایی کردی گورانی بیان می کرده اند که دفاتر سرانجام اهل حق گواهی آشکار بر این ادعا است . بهلول ماهی در قرن دوم سرسلسه است و دیگران همچون بابا نجوم و سرهنگ دودان و بقیه ی بزرگان و معاریف راه را ادامه داده اند . پس کردی جنوبی یا گورانی قدیمی ترین زبان مطرح ، معیار و ادبی کرده بوده است . من و کامران محمد رحیمی درطرح پژوهشی « تاریخ ادبیات استان ایلام » مفصل به این بحث پرداخته ایم که البته این نوشتار مدت هاست به پایان رسیده و فعلاً در قفسه ی معاونت پژوهشی ارشاد منتظر تصمیات لازمه است . و این را هم اضافه کنم که زبان کردی جنوبی در قرن های بعد علاوه بر این که محملی برای بیان تأملات مذهبی یارسان بود مورد توجه دیگر شاعران دربیان همه ی دردها و دغدغه ها قرار گرفت و شاعران بزرگی به این زبان شعر گفتند که از آن جمله است ملا پریشان دینوری ، خان الماس کندوله ای ، ملا شفیع کلیایی ، خانای قبادی ، غلام رضا خان ارکوازی ، شاکه و خان منصور، منوچهرخان کولیوند ، ملا حقعلی سیاهپوش ، نجف و ترکه و شماردیگری از شاعران در تمام نواحی کردنشین . زیرا تا آن جا که می دانم حتی شاعران سورانی زبان هم عمدتأ شعرهایشان را به این زبان سروده اند ، چرا که زبان معیار ادبی و مذهبی کرده بوده است و در طول تاریخ قداستی مذهبی هم داشته است . این که امروزه شاهدیم دیگر زبان های کردی محوریت یافته اند به دلایل سیاسی و اجتماعی بوده است که شاید برای کردهای جنوبی چندان اولویتی نداشته است . و نهایتاً در اتمام این بحث از موضوع ، جالب است این موضوع را باز یادآور شوم که کردی جنوبی زبان کردهای شیعه مذهب است و یارسان را نیز باید در این گروه به حساب آورد .
· کردی جنوبی در شعرو ادبیات معاصر چه تحرکی داشته است ؟
کردی جنوبی در قرن اخیر چندان پرتحرک نبوده وجای خود را در محوریت زبان ادبی به کردی سورانی و تاحدی کرمانجی سپرده است و به دلیل عدم حساسیت در مسائل و معادله های جدید قدرت و سیاست شاید در خود نیازی به بازسازی و نوسازی نمی دیده است . و البته این بدین معنا نیست که هیچ کوشایی ای نداشته است . به هرحال عده ای نگذاشته اند این چراغ خاموش بماند و در این میان نقش کردهای فیلی عراق بارزتر است که در جریان فعالیت های سیاسی روز عراق بوده اند . اما در یکی دو دهه ی اخیر کردها ی جنوبی در همه جا درصدد بازخوانی و بازکاوی گذشته و تلاش برای حضور در حال و برنامه ریزی برای آینده بوده اند . شاعران کوشیده اند تجربیات و تأملات خود را در عرصه ی شعر و ادبیات به حوزه ی کردی جنوبی بکشانند و آن را پر بار کنند . نمونه اش همین ایلام خودمان است که شاعران خوب و بسیارش در کنار دفاتر شعر فارسی دفتری به کردی نیز شیرازه بسته اند که به زعم من این دفاتر شعر کردی گاه پربارتراز بقیه است و روزبه روز این فربهی شعر کردی در ایلام بیشتر می شود و جالب آن که شاعران ما این شعرها را از سرتفنن نمی سرایند بلکه به عنوان شعری جدی و پیشرو بدان می نگرند و می کوشند آن را از حیث ساخت و محتوا با جریات شعری و ادبی جهان همراه و همسو کنند . در این جا یک خاطره به ذهنم آمد که در یک سمینار فرهنگی که به بهانه ی بررسی زبان و ادبیات کردی جنوبی، استادانی از سراسر مناطق مختلف کردنشین حضور داشتند یکی از استادان دانشگاه خانقین به نام دکتر گرمیانی در بررسی تحولات شعر کردی جنوبی و اثبات نوآوری و نوآمدگی آن ، همین شعرهای بچه های ایلام را مثال می آورد و کلاً به استناد شعرشاعران ایلامی مقاله ی خود را ارائه کرد که اتفاقاً یکی از مقالات مطرح آن سمینار بود . منظورم این است که گاه ما عظمت کاری را به دلیل همجواری و عادت کمتر درک می کنیم . تحول و تحرک در شعر جنوبی واقعاً اتفاق افتاده است . آن چه گفتم بیشتر اشاره به شعر شاعران کردی سرای ایلامی داشت حال اگر شاعران توانای ایوان ، گیلان غرب - مخصوصا ً سعید عبادتیان - ، و شاعران کرمانشاه و نواحی لک نشین نیز به این فهرست اضافه گردد اهمیت کار بیشتر مشخص می شود . شاعران ما هم کمیت شعرشان قابل توجه است و هم کیفت شعرشان . و می کوشند درریخت و محتوای آن تحول ایجاد کنند و جریانات مدرن و پست مدرن را نیز به آن بکشانند و در کار خود موفق هم بوده اند .
· آیا زبان کردی جنوبی همین توفیق را در نثر و ادبیات داستانی داشته است ؟
متأسفانه خیر . کردی جنوبی در اعصار پیش هموار زبان شعر بوده است . اما در دوره ی کنونی این ضرورت کاملأ حس می شود زیرا امکان نوشتن به کردی در رسانه های گروهی و پایگاه ها ی الکترونیکی فراهم شده است ومخصوصاً در اینترنت این امکان آسان تر ، کم هزینه تر و زیباتر است . هر کسی می تواند به سادگی صفحاتی به خود اختصاص دهد و در سطح جهان مخاطبان خود را داشته باشد .علاوه بر آن ، در سال های اخیر در مناطق کردنشین نشریان دوزبانه ی متعددی فعال شده اند که صفحاتی از آن را به نوشتار کردی اختصاص می دهند . برای نوشتن این صفحات لازم است که نثر کردی جنوبی سامان بگیرد و اصولی برای آن تدوین گردد . کامران محمد رحیمی در شماره های گسترده ای در هفته نامه ی پیک ایلام در این راستا تلاش هایی ارجمند مبذول کرد و در نواحی دیگر هم کوشش هایی به عمل آمده است که ارجمند ترین کار مجله ای است به نام « گول سوو» که در بغداد چاپ می شود و از طریق سایت اینترنتی www.shafaaq.com قابل دسترسی است . ساده ترین ضرورتی که فعلاً برای ما پیش آمده بخش اخبار کردی سیمای ایلام است که ماجرایی دارد واگرلازم بود به آن اشاره ای خواهم داشت .
· به نظر شما نمی شود کردی جنوبی را با همین رسم الخط متعارف نوشت ؟
به دور از هرگونه تعصب و غرض و مرضی اعلام می کنم که واقعاً نمی شود، زیرا در کردی جنوبی واج ها و به تعبیر غیر تخصصی حرف هایی وجود دارد که با این رسم الخط متعارف نشان داده نمی شود که از آن جمله است «لام» و« را» و«فا»ی کردی و یای مجهول و نظایرآن . مخصوصا ً این که ما مصوتی داریم که معادل واج « Ö/ Ü » بعضی از زبان های اروپایی است و در فارسی و حتی دیگر زبان های کردی شناخته شده نیست . برایم قابل تصور نیست که مجریان برنامه های کردی صدا و سیمای ایلام چه جور می توانند با شعبده گری متن های کردی خود را بنویسند و بخوانند بدون که از رسم الخط کردی استفاده کنند . نظر به این ضرورت دیده ایم که اقبال شاعران و اهل قلم ایلام و دیگر مناطق به استفاده از آوانوشت کردی بوده است زیرا به هر حال علمی و منطبق بر قواعد زبان شناسی است و آموزش و یادگیری آن بسیار ساده است . من به تجربه دریافته ام که برای آموزندگان متوسط ، آموزش این آوانوشت حدود نیم ساعت و برای فرهیختگان وتیزهوشان زمانی کمتر از این لازم است زیرا همه چیز روشن و علمی و قاعده مند است .
|+| نوشته شده توسط ئاسو فهیلی در سه شنبه نهم مرداد ۱۳۸۶ و ساعت ۲۲:۴۳ ۴ نظر بخش دوم مصاحبه با هفته نامه ی "مهران " در باره ی زبان و ادبیات کردی جنوبی
· برگردیم به برنامه ی اخبار کردی سیمای ایلام . این برنامه موافقان ومخالفان زیادی داشته است . آن را چگونه ارزیابی می کنید .
اگر به آرشیو همین هفته نامه ی خودتان مراجعه کنید ، خواهید دید که من پیش از پخش اخبار کردی از سیمای ایلام ، از آن استقبال کردم و یکی از آرزوهایم همین برنامه بود . ظاهراً اول قرار بود که این برنامه زیر نظر اهل فن تهیه شود و گروهی از صاحب نظران بر ان نظارت داشته باشند و حتی از من هم جهت این کار دعوت شد و در جلسه ای با حضور مدیریت محترم وقت صدا وسیما آقای جعفری که از حامیان و علاقه مندان این برنامه بود ، تشکیل شد . اما آن چه در عمل دیدیم آن بود که تصمیم گرفته شد برنامه را با اتکا به نیروهای دست رس و موجود صدا وسیما به پیش ببرند که آن ها هم انصافاً هر چه در توان داشتند به کار گرفتند و توانستند برنامه را با وضع فعلی و ضعف ها و قوت های کنونی ادامه دهند و الحمدلله هنوز هم ادامه دارد . علی رغم همه ی این زحمات نمی توانم نسبت به ضعف های آن بی توجه بمانم . یکی از ضعف های آن ، استفاده از نیروهای غیر متخصص در نوشتن اخبار است و این که فکر نمی کنم گروه ویراستاری توانمندی بر آن نظارت کند و ضعف هایش را داوری نماید . مشکل دیگر ، استفاده نکردن از رسم الخط کردی جنوبی است که گاه با خوانش های غلط همراه است . و باز مشکل دیگر آن است که نیروهایی ویژه برای این که تربیت نمی شود و آموزش ها همه تجربی است . سیاست گذاری در این برنامه متمرکز نیست و گاه اتفاق می افتد که یک مجری به خواست خود کلمه ای را به شکلی که خودش دوست دارد تلفظ می کند . اما علاوه بر مشکلات گفته شده ، این برنامه دو مشکل عمده ی دیگر دارد که عبارتند از:
۱- مشکل واژه سازی و واژه گزینی در محور جانشینی . به این شکل که یا از کلمه های دم دست استفاده می کنند که بعضاً سست و دست فرسود و غیر معیار و عامیانه است یا خود تلاش می کنند که به اتکای ذوق و سلیقه واژه سازی و واژه گزینی کنند که یا جا نمی افتد یا مورد تمسخر قرار می گیرد و این بهانه ای می شود که ادعا شود این زبان شایستگی یک زبان معیار علمی و آموزشی را ندارد . و حاصل این همه تلاش خالصانه ، بد دفاع کردن از آن شده است . اگر قرار است واژه یا ترکیبی جا بیفتد باید واژه فصیح باشد یعنی مخالف اصول صرفی زبان نباشد ، خوش آهنگ و ساده و زیبا باشد ، ظرفیت تبدیل شدن به «معیار » را داشته باشد ، خیلی متروک و مهجور نباشد ، زایش داشته باشد یعنی این که بتوانیم آن را در ساخت ها ی دیگر هم به کار ببریم ،و ... . برای واژه گزینی چند اتفاق ممکن است روی دهد یا خودمان واژه ی مناسب را داریم ، یا با استفاده از ذخیره زبانی می سازیم ، یا واژه ی کهنی را تغییر معنا می دهیم و در معنای جدید به کار می بریم یا از گویش و لهجه های دیگر وام می گیریم یا در غیر همه ی این موارد همان واژه ی مصطلح را به کار می بریم . حال کسانی لازم است که بر قواعد صرفی و نحوی زبان مسلط باشند ، از دیگر گویش ها و زبان ها اطلاع داشته باشند و یا این که ذوق و ظرافت و توانایی واژه سازی را داشته باشند و همه جوانب را در نظر بگیرند .
۲- مشکل نحو و محور هم نشینی :این مشکل ، مخرب ترین مشکل برنامه ی اخبار کردی سیمای ایلام است . آن ها جمله را دقیقاً از همان کلیشه ی فارسی ترجمه می کنند و حاصل کار خیلی گریه آور است چنان که من خودم جرأت تماشای برنامه را ندارم . عزیزان نویسنده و تهیه کننده ی این برنامه باید توجه داشته باشند که نیاز نیست خبر یا موضوع را در همان قالب و کلیشه ی فارسی بیان کنند ، اول آن عبارت و خبر را خوب بخوانند ، خوب بفهمند و آن چه را که فهمیده اند از نگاه یک کُرد زبان بیان کنند و در ساخت و محور هم نشینی آن تغییرات لازم را اعمال کنند و می بینید که این ها نکات ظریفی هستند که انصافاً هر کسی توانایی آن را ندارد . این مشکل یعنی ترجمه ی کلیشه و قالب زبان دیگر ، منجر به نابودی و فساد زبان می شود و از این منظر می بینید که زبان کردی جنوبی هر روز چه آسیب های جان گزایی می بیند . اگر حوصله اش را داشته باشم شاید زمانی نمونه هایی از این گرته برداری ها و کلیشه سازی ها را ارائه کنم .
· و اما یک سوال خودمانی . چرا علی رغم همه ی دغدغه ها ، بیشتر دغدغه ی زبان کردی جنوبی را دارید .
دلیلش ساده است . به خاطر این که زبان مادری ام است و کیست که زبان مادری اش را دوست نداشته باشد . همه ی زبان ها هدیه ی الهی هستند و باید قدر این نعمت الهی را بدانیم . این زبان ، از مجموعه زبان های ایرانی و آریایی است وبسیاری از پیشینه های فراموش شده در آن زنده مانده اند . شناخت آن می تواند پشتوانه ای برای زبان رسمی ما یعنی فارسی باشد . من همان اندازه که به زبان مادری ام علاقه مندم به زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و ادبی کشور هم علاقه مندم و از شیفتگان سینه چاک آن هستم و فرهنگ و هویت ایرانی برایم بسیار ارجمند است . نگاهم به زبان کردی جنوبی نگاهی صرفاً فرهنگی است و آن را با شائبه ای آمیخته نکرده ام . دلیل دیگری که برای پرداختن به این زبان دارم آن است که می بینم وظیفه و رسالتی بر دوشم رها شده است . اکثر کسانی که می توانستند و می توانند بخشی از این رسالت را بر دوش بگیرند به زندگی روزمره مشغول اند و رفاه خود وخانواده را ترجیح داده اند و من و چند آسمان جل مانده ایم که غیرتمان اجازه نمی دهد این زبان و این فرهنگ و این سرمایه از دست برود و در حد شعر و مقاله و کتاب ونقد و نظری می کوشیم این آتش همچنان زبانه بکشد . من از این که می بینم گویشوران کردی جنوبی به آسانی از این نعمت می گذرند و با بچه هایشان فارسی صحبت می کنند ، بسیار متأسف می شوم . من می گویم همه باید زبان فارسی و حتی هر زبان دیگری را کاملا یاد بگیریم و بر آن مسلط باشیم سوالم این است که چرا باید این مسئله به قیمت نابودی زبان مادری مان تمام شود . مگر نمی شود هم زبان مادری را حفظ کنیم و هم فارسی و انگلیسی و عربی و فلان و بهمان زبان را یاد بگیریم . می گویند هرکس به یک زبان مسلط باشد دنیا را از یک منظر نگاه می کند و آن که به دو یا چند زبان مسلط باشد دنیا را از زوایای متعددی خواهد می نگرد . چرا با فراموش کردن زبان مادری زاویه ای به روی جهان ببندیم . گاه سر کلاس های دبیرستانی با دانش آموزان برخورد می کنم که از درک معنی و ظرافت واژگان و و تعابیر کردی جنوبی عاجزاند واین گناهی است که والدین آن ها بر آن ها روا داشته اند و این معلولیت زبانی فرزندان و ناوباوگان معلول خودکم بینی پاره ای از اولیاست. از همه ی این ها گذشته ما نمونه ی عملی و عینی را پیش روی خودمان داریم . کرمانشاهی از سالیان دور به این بیراهه رفته اند و جز محروم کردن خود و فرزندانشان از یک مولفه ی هویت ساز حاصلی نداشته اند . آیا ما می خواهیم این تجربه ی شکست خورده ی را باز تجربه کنیم . این که فرزندان ما نتوانند زبان مادری را صحبت کنند و نتوانند با ظرافت های فکری و فرهنگی آن ارتباط برقرار کنند چه گلی است که باید برسر خود بزنیم؟! و تازه آن چه به نام فارسی به خورد بچه ها می دهند ترجمه ای بی در وپیکر و خنده آور است که گاه دستمایه ی طنز و تمسخر می شود . مگر ما که زبان مادری را یاد گرفته ایم بلد نیستیم فارسی حرف بزنیم و به آن بنویسیم . امید وارم طوفان خودکم بینی آسببی به اساس زبان شیرین مادری مان نزند .
· نام شما تا حدود زیادی با نام غلام رضا خان ارکوازی پیوند خورده است . چه جوری شد که به ایشان علاقه مند شدید ؟
غلام رضا خان ارکوازی به دلایلی که در کتاب « شاعر قله های مه آلود » نوشته ام شاعر بزرگی است . هم شکل اشعارش عالی است هم محتوایش . علاوه برآن شاعر متعهد و دردمندی است و از جنس شاعران بزرگی چون ناصر خسرو و مسعود سعد سلمان می باشد . در کتاب مذکور که شامل شرح و تصحیح دیوان شاعر است ، راز علاقه مندی ام را به او نوشته ام . تقدیر چنان بود که بر اثر این علاقه مندی هم کنگره ی بزرگ داشت غلام رضا خان ارکوازی در ایلام برگزار شود و هم دیوانش را منتشر کنم . ویک خبر فرهنگی این که چاپ دوم این کتاب با نام تازه ی « دیوان غلام رضا خان ارکوازی » ان شاءالله تا پایان تابستان اتفاق می افتد .
· این کتاب چه فرقی با کتاب قبلی دارد ؟
در این کتاب ، مقدمه ی مفصل تاریخی حذف شده ، چرا که معتقدم می تواند در جای دیگری مستقلاً بیاید . شرح حال ها و تعلیقات اندکی تلخیص شده ، حجم اثر تا حد زیادی کاسته شده است اما شعرها با دو رسم الخط قبلی همچنان هستند و اغلاط تایپی رفع شده اند و متن منقح تر و ویراسته تر شده است با طرح جلدی تازه و نامی تازه یعنی « دیوان غلام رضا خان ارکوازی » و بعضی تغییرات دیگر .
· متولیان فرهنگی استان برای حفظ و حمایت زبان مادری مان چه کرده اند و چه می توانند بکنند ؟
خیلی کارها می توانند بکنند ؛ این که حمایت مالی کنند ، از کتاب های منتشر شده بخرند ، از طرح های پژوهشی و پایان نامه های مرتبط حمایت کنندو... . می بینم تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده و خیلی از شاعران و محققان ما با پول خودشان کتاب هایشان را چاپ می کنند . یعنی توی شاعر و محقق هم باید شعربگویی و پژوهش کنی ، هم پول چاپش را بدهی و هم بار توزیعش را به دوش بکشی . زیرا می دانیم که در استان ایلام ناشر یعنی کسی که پول چاپ کتاب را پر وپیمان از تو می گیرد و در قبال توزیع آن هیچ مسئولیت ندارد . یک بار با دوستی از روز طنز وطیبت و اندکی شیطنت می گفتم بهتر است از این به بعد به جای واژه ی نامفهوم و نآشنای « ناشر» بگوییم: « چاپِن» زیرا هم کردی است و هم ایهام لطیفی دارد؛ یک معنایش« چاپ کننده » ویک معنایش، آن که کارش « چاپیدن» است . امیدوارم ناشران عزیز از این شوخی من نرنجند . تازه شوخی هایی هم با کتاب فروش های همشهری دارم که به علت پرهیز از دشمن تراشی از آن ها می گذرم . و اما بعد، عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو. هنوز خاطره خوب کنگره ی بزرگ داشت غلام رضا خان ارکوازی که به همت اداره ی کل فرهنگ ارشاد اسلامی ایلام در زمان ریاست آقای نعمتی برگزار شد از خاطرمان محو نشده است . صدا وسیما - هرچند به سائقه ی وظایف تعریف شده خویش- نقش مهمی درترویج و حفظ زبان بومی دارد و لازم است از کارکنان خدومش تشکر شود . و شاهد بوده ایم که حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی ایلام در زمان ریاست آقای فرخنده نیز منشا خدمات ارزشمندی بوده است . کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به خاطر علاقه مندی به بعضی آداب و رسوم محلی در زمان مسئولیت آقای پاک سرشت در خور تقدیر است و البته نقش مطبوعات استان نیز غیرقابل انکار است .
· در این سیاهه ای که ذکر کردید نامی از دانشگاه های استان نبود ، چرا ؟
به خاطر این که واقعاً کاری نکرده اند . ممکن است استادی به خاطر علاقه مندی شخصی کاری کرده باشد و کتاب و مقاله ای نوشته باشد یا دانشجویانی با تحمل دردسرهایی انجمن ادبی ای دایر کرده باشند اما به طور کلی سیاست دانشگاه های استان در این زمینه حمایت از زبان وادبیات کردی استان نبوده است و اصولاً ایلام شناسی جایگاه در خوری در نزدشان نداشته است . با این وصف دانشگاه آزاد ، اندکی بومی تر به نظر می رسد به خاطر پاره ای از کارهایش . متاسفانه باید گفت که نقش دانشگاهیان در تولید علم و تحقیق و پژوهش در حوزه ی مورد بحث ناچیز است .
· چه کنیم این زبان و ادبیات بالنده بماند ؟
به دور از هرگونه تعصب و حاشیه ای ، به آن علاقه مند باشیم . هر کس در هر جایگاهی که هست به آن خدمت کند . بکوشیم با فرزندانمان به زبان مادری سخن بگوییم . آداب و رسوم و باورهای مثبتش را حفظ کنیم . برای حفظ زبان بومی باید جغرافیا و فرهنگ بومی را نیز پاس داشت . این که با تفرعنی بورژوایانه همه اش به فکر سود باشیم و برای رسیدن به قله های جاه طلبی از مادر خود – منظورم همان زبان ، ادبیات و فرهنگ محلی و کردی است – بگذریم کاری اخلاقی نیست . ما بدون این زبان به جای این که صاحب خانه باشیم مهمان خواهیم بود و به راستی مگر یک مهمان چقدر می تواند طفیل دیگران باشد . این کوه ها و جنگل ها و رودخانه ها دربستر زبان معنا می یابند .